سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سزاوارتر مردم به بخشودن ، تواناترشان است به کیفر نمودن . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 103 آذر 6

 شعر محلی استان بوشهر پیش از آن که بیان اندیشه ی سراینده اش باشد ، انعکاس فرهنگ بومی است . این نوع شعر با عمری به بلندای نیم قرن ، جذابیتی دارد که می تواند بیشترین مخاطبان را در جلسات شب های شعر استان بوشهر دور هم جمع کند و لبخند و هیجان بیافریند .این شعر نه تنها در بین عوام که در میان خواص نیز پرطرفدار و از این حیث یکه تاز است .

باوجودی که وجه گویشی شعر محلی ، یکی از عوامل جذب مخاطب است اما همان وجه سبب شده تا این نوع شعر بیشتر به عنوان شعر شنیداری مطرح باشد چرا که انتقال دقیق و صحیح  واژه ها به خواننده ای که شعر را قبلا نشنیده باشد ، مشکل و درک مفاهیم آن برای کسانی که با فرهنگ گویشی استان آشنا نباشند ، دشوار است . برای رفع این مشکل و معرفی بیشتر این گونه شعر ، در سال های اخیر کوشش هایی شده و آثار ارزشمندی در نشریات پدید آمده  و کتاب هایی سودمند به چاپ رسیده

اما هنوز اثری به اندازه ی صدا نتوانسته هیجان و خوانش کاملا صحیح چنین شعری را انتقال بدهد

با نگاهی به فهرست سرایندگان مطرح شعر محلی در استان بوشهر  ، با نام های درخشانی رو به رو می شویم که قریب به اتفاق آنان دوران میان سالی را نیز پشت سر نهاده اند و این موضوع  تا حدودی نگران کننده است . گاه با خود می اندیشم چرا در شعر نو استان بوشهر ، روجا چمنکار ، زری شاه حسینی ، سیامک برازجانی  و ... آمدند ولی در شعر محلی ، کمتر شاهد بلند پروازی های جوانان هستیم ؟ آیا این شعر همچنان به سنت ها پایدار می ماند یا روزی پوست می ترکاند ؟ چرا پس از گذشت چندین دهه ، هنوز اثری از جوانان نداریم که به شهرت کلاخا پهلو بزند و و با قوت و قدرت ، بخشی از تاریخ و فرهنگ ما به حساب آید ؟چرا هنوز وقتی از شعر محلی استان بوشهر سخن می گوییم ، به نام های بلند ایرج شمسی زاده و فرج کمالی تکیه می کنیم ؟ چرا بنیانگذاران شعر محلی استان ، هنوز از بهترین سرایندگان این نوع شعر هستند ؟ ودر یک کلام  آیا این شعر هنوز پویاست ؟

اگر به برخی از  رازهای موفقیت شاعران بزرگ محلی سرا دقت کنیم ، متوجه می شویم که سرودن با گویش محلی چندان مهم نیست . بلکه پیش از هر چیز باید به خود و تاریخ را تکیه کرد و در فرهنگ عامه حل شد . اجتماع را شناخت ، با  مردم نفس کشید ومواد خام را از اعماق جامعه بیرون آورد . باید دردها را شناخت وجسارت فریاد داشت .  این ها بخشی از اسباب بزرگی است که برخی فراهم کرده اند .

شعر شاعران جوان محلی سرای  ما آیا چنین مسیری را طی می کند ؟ آیا پشتوانه ی  مطالعه ی عمیق اجتماعی دارد ؟ من بر این باورم تا هنگامی که جوانان از سر تفنن شعر می گویند  و یا دل به نظم های واتس آپی خوش می کنند ، باید از خطر گمراهی بترسند .

شعر محلی با نوار کاست میان مردم آمد . کم کم در شب های شعر پا گذاشت . در روزنامه ها مطرح شد و توانست  کتاب هایی ارزشمند به خود اختصاص دهد اما احساس می شود که شعر جوان ، پراکنده به پیش می رود و محک جدی نمی خورد . شاید نشست های کارگاهی منظم و یا توجه بیشتر نشریات نظیر همین صفحه به این مهم بتواند استعدادها را معرفی و شکوفا کند و مجال بیشتری به کسانی بدهد که به طور جدی تر و با شناخت عمیق تر از رسالت این گونه شعر قدم بر می دارند . جوانانی که آینده در انتظار است تا بیشتر آنان را بشنود . کسانی مثل آشو صفری ، مهدی شیخیانی ، شهراد میدری ، حمید زارعی ، فاطمه پولادی ، راضیه باقر زاده ، امرالله حاجب ، تارا حیدری  و برخی نام های دیگر که نخواهند گذاشت شعر محلی استان بوشهر پیر شود .

 کنگان . دی ماه 1393

توضیح :  این مقاله در اتحاد جنوب مربوط به روز یک شنبه 14 دی ماه 93 چاپ شده 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 نوشته شده توسط محمد غلامی در چهارشنبه 93/10/17 و ساعت 11:15 صبح | نظرات دیگران()

پیرمردی از نسل امروز 

شاید همه وقتی به جایی می روند ، چند نقطه ی خاص در ذهن خود دارند و دلشان می خواهد به آن جا بیشتر سر بزنند . برای تو یکی از نقطه های خاص زیارت ، خانه ی او بود . درست است که نزد اسفندیار می رفتی اما چشم هایت دیگری را نیز جستجو می کرد که یا به سراغش می رفتی و یا  در انتظارش می ماندی . دیری نمی گذشت که می آمد . لبخند زنان در کنارت می نشست . پیرمرد از گذشته اما امروزی بود . از تاریخ می گفت . از فرهنگ و آداب و رسوم و در یک کلام از زندگی . خاطرات ناب و شنیدنی او ، ما را مشتاق تر می کرد . خستگی نمی شناخت و با جوان تر ها می آمد . می نشست . می گفت و می شنید ونه تنها در کارهای جدی ، که در سرگرمی ها نیز با جوانان همراه بود و با طنز شیرینی که در کلام داشت ، همه را جذب می کرد . او حلقه ی پیوند گذشته تا امروز بود . به اعماق پل می زد . به اکنون می رسید با خاطراتی پر از لبخند و حسرت . خاطراتی که خاموش شد . پیرمرد نه تنها پدر ،  بلکه برای فرزندانش نزدیک ترین دوست  بود . فقدان او را به خاندان فتحی و به دوست عزیزم اسفندیار فتحی تسلیت می گویم .

 

محمد غلامی


 نوشته شده توسط محمد غلامی در دوشنبه 93/9/17 و ساعت 11:56 صبح | نظرات دیگران()

به زلالی سادگی

_______________

همی نام جاوید باید ، نه کام

بینداز کام و برافراز نام

ز نام است تا جاودان زنده  مرد

که مرده بود کالبد زیر گرد

شاهنامه . جلد هفتم  . صفحه ی 216

بپذیریم یا نپذیریم ، فرقی نمی کند . روزی مرگ ما را می پذیرد اما آن چه ذهن انسان را به خود مشغول می کند این است که چرا برخی پس از مرگ نیز در ذهن و زبان مردم زندگی می کنند ؟ چرا نام برخی را با اکراه می آوریم ولی درمقابل نام هایی مانند حجازی و مظلومی برمی خیزیم ؟ به راستی راز ماندگاری آدمی در چیست ؟

در زمانه ای که برای رسیدن به قدرت و مقام ، باید نقاب بست و باید فریب داد ، و به استناد از بزرگی ، در ذهن خود طناب دار دیگران را بافت ، شکوه روح بعضی نفرات ، به زندگی امیدوارمان می کند . غلامحسین مظلومی ، آزاد مردی که اسطوره شد ، از این تیم مردان بود چرا که انسان بود . مردی بی حاشیه و بلند همت و الگویی برای تعصب و عشق .

او در روزگاری که می توانست ، ایستاد . وطن را بوسید و تا آخرین نفس پیراهن را .

هرگز ادعایی نداشت . اگرچه در روزگار قحط صداقت و رویش ریا زندگی کرد ، اما فروتنی ذاتی و وارستگی اش از او انسان شایسته ای ساخته بود .

فراموش نمی کنم وقتی در ازدحام استادیوم بوشهر ، شتابان برای سر و سامان دادن به کاری می رفت ، نوجوانی از پشت سر صدایش کرد . برگشت. پیش از آن که نوجوان بیاید ، او نزد نوجوان آمد . کنارش ایستاد تا با عکسی یادگاری ، قلب کوچکی را به شادمانی وادارد . تصویر او نه تنها در دوربین آن روز نوجوان بلکه در قلب همیشه ی ما نیز نقش بست با پیراهن آسمانی و لبخندی به زلالی سادگی  .

توضیح : این مطلب در روز جمعه هفتم آذرماه 93 در جلسه ی یادبود غلامحسین مظلومی در محله ی خضر برازجان خواندم . 


 نوشته شده توسط محمد غلامی در شنبه 93/9/15 و ساعت 6:37 صبح | نظرات دیگران()

یکی از عاداتی که دست از سرم بر نمی دارد  ، نوشتن خاطرات روزانه است . نوشتن خاطرات را از سال 1363 شروع کرده ام و هنوز می نویسم  . چند دقیقه پیش در دنیای مجازی خواندم که غلامحسین مظلومی بازیکن تیم تاج – استقلال و تیم ملی در سن 65 سالگی درگذشت . به همین مناسبت یکی از خاطراتم را که در تاریخ 4 اردیبهشت 1390 در وبلاگم گذاشته بودم ، بدون هیچ تغییری در اینجا تکرار می کنم . این خاطره اگر چه به حواشی کشیده می شود اما به دیدار من با غلامحسین مظلومی اشاره دارد .  

برگی از زندگی – 1390/02/04

دخترم راکه به مدرسه رساندم، توی فکربودم که منظومه ی شعرجدیدم را تنظیم وتصحیح کنم. داشتم برمی گشتم که مجری برنامه ی رادیوورزش اعلام کرد که امروزسالگردتأسیس رادیو است واگر خاطره ای ورزشی دارید، به این شماره زنگ بزنید. کنارخیابان پارک کردم وتماس گرفتم : « محمدغلامی هستم ازروستای بنارآب شیرین ازتوابع شهرستان دشتستان ازاستان بوشهر.این خاطره مربوط به35- 36سال پیش است . بازی فوتبال بین تیم ملی ایران وتیم ملی شوروی بود. آن موقع برق هم که نبود. من جایی بودم و رادیو نداشتم. بین ماوهمسایه،  دیواری بلوکی بودکه پلاسترنشده بودوصدا ، ازآن عبورمی کرد.همسایه هادرسایه ی عصرحیاط، نشسته بودندوبا رادیو، بازی راگوش می دادند. من 90 دقیقه پشت دیوارایستادم وگوش به دیوارچسباندم  وبازی راشنیدم. هردوگل ایران راغلامحسین مظلومی به ثمررساند. پارسال که آقای مظلومی همراه بااستقلال تهران برای بازی باشاهین به بوشهرآمد، این خاطره رابرای خودش هم  تعریف کردم .این خاطره بهانه ای شدبرای تبریک به مناسبت سالگردتأسیس رادیو....موفق باشید.»

به خانه رسیدم. خاطره ازرادیوپخش شد. دفترشعررابرداشتم تابه کارهایم بپردازم . درزدند. همسرم ازبوشهربرگشته بود. ازپارسال دچارکمردردشده ، دکترحق شناس ازشیرازبه اوگفته بود که باید دراستراحت مطلق به سرببردو اورعایت نکرده بودودیروزدکتری ازبوشهربه اوگفته بودکه نیازبه عمل دارد. روی تخت کنارم نشست.گفتم ازامروزلااقل کارهای سنگین راخودمان انجام می دهیم. همین جمله بلای جان خودم شد.وقتی ازشستن ظرف هافارغ شدم، شعرها پریده بودندوحال هوای مراهم باخودشان برده بودند.


 نوشته شده توسط محمد غلامی در چهارشنبه 93/8/28 و ساعت 5:31 عصر | نظرات دیگران()

تعزیه ی بنار با قدمتی 60 ساله یکی از تعزیه های قدیم و صاحب سبک در دشتستان است اما در طول سال های گذشته ، بیشتر تاکید ها بر دوام آن بوده و کمتر به چگونه برگزارکردن آن پرداخته شده است . پس از گذشت 6 دهه از اجرای این برنامه در بنار ، به نظر می رسد زمان آن رسیده است تا به صورت جدی مورد نقد قرار بگیرد تا عیوب آن برطرف شده و به نقاط قوت آن افزوده گردد . اینک به مواردی از عیوب تعزیه  اشاره می شود :

1 : تحریفات

شاید این گونه تعزیه خواندن برای نسل های گذشته مطلوب باشد ولی برای نسل امروز که حق دارد همه چیز را به چالش بکشد ، راضی کننده نیست . جوان امروز حق دارد از خود بپرسد که آیا در کربلا ، در گرماگرم محاصره و تهدید و جنگ ، سخن از عروسی مطرح می شود؟ . استاد مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی جلد اول ، عروسی قاسم بن حسن (ع) را تحریف واقعه ی عاشورا می داند حال آن که تعزیه ی قاسم در روز هشتم محرم در بنار ، به طور کامل درباره ی عروسی است . خلاصه ی این تعزیه این است که امام حسین به قاسم می گوید پدرت به من وصیت کرده تو را داماد کنم. او نیز می پذیرد. مادر قاسم نزد مادر اکبر می رود و به هزار زحمت او را راضی می کند تا در جشن حاضر شود . بعد از او،  فاطمه دختر امام حسین عروس شدن را نمی پذیرد . زینب و مادرش به او اصرار می کنند و لی راضی نمی شود. به امام حسین خبر می دهند و امام خودش می آید و او را راضی می کند و عروسی آغاز می شود و.... برای جوانی که بخواهد با فلسفه ی قیام امام حسین (ع) آشنا بشود ، این تعزیه هیچ دست آوردی ندارد . از این گونه تحریفات هنوز هم وجود دارد . برای جلوگیری از چنین مواردی لازم است بخش های شبهه انگیز تعزیه باحضور مستقیم یا غیر مستقیم روحانیون معتبر و چند نماینده از تعزیه خوانان بررسی گردد .

2 : نا هماهنگی سن تعزیه خوان با سن صاحبان نقش

از مواردی دیگر که جذابیت تعزیه ی بنار را کم کرده است ، استفاده ی افراد میان سال برای اجرای نقش کودکان است به عنوان مثال سن بعضی از افرادی که طفلان مسلم بن عقیل (ع) یا طفلان زینب (س) را اجرا می کنند ، از 40 سال گذشته است .  تنها نقشی که عامل سن در آن رعایت می شود ، نقش عبدالله بن امام حسن (ع) است لذا تاثیر آن همیشگی است . برای رفع این اشکال ، می توان  در دبستان ها و مدارس راهنمایی ، افراد صاحب ذوق و خوش صدا را کشف کرد .

3 : نداشتن طراح لباس

قبل از شروع تعزیه ، هر کس بنا به سلیقه ی خودش لباس می پوشد که لازم است در این زمینه نیز تجدید نظر شود . یکی از راه های برطرف کردن این نقیصه ، حضور در پشت صحنه های تعزیه های قوی و آموختن از آنان است .

4 : نبودن نظم در مجلس

در هنگام اجرا باید فقط اجرا کنندگان تعزیه در میدان حاضر باشند تا برای مخاطب جذابیت داشته باشد حال این که چرخیدن افراد غیر مسئول به بهانه یا دلیل های مختلف مثل حمل میکروفن ، گرفتن عکس و فیلم با دوربین و موبایل ، پا به پای تعزیه خوانان ، از اهمیت آن به شدت کاسته است . جالب تر این که در تعزیه ی امسال ، بین تعزیه خوانان در روز عاشورا آب هم تقسیم می شد و سکینه لیوان آب را مقابل چشم مردم سرمی کشید و ناله ی العطش سر می داد . برای رفع این مشکل ، هیئت تعزیه خوان می تواند اختیار تام به شخص یا اشخاصی بدهد تا انتظامات را بر عهده بگیرند .

5 : مشکل صوتی

از زمانی که تعزیه از طریق میکروفن پخش می شود ، مردم پراکنده تر دور میدان می نشینند به همین خاطر اگر در سیستم صوتی خللی ایجاد شود ، کسی متوجه ی شعرها نخواهد شد و همین امر از رونق تعزیه می کاهد .

6 : نداشتن اسب

اسب همیشه جزیی از تعزیه بوده و در گذشته ، چندین اسب در میدان بود و بازیگران سواره به جنگ و گریز می پرداختند . سوار کاری باعث تنوع و جذابیت در تعزیه می شود ولی امروزه معمولا یک اسب می آورند آن هم اسبی که یا بین لشکریان ابن سعد و سپاهیان امام حسین مشترک است ، یا نمی توانند بر آن سوار شوند و به میدان بروند به همین خاطر امام و اهلبیت پیاده به جنگ می پردازند .

7 : ضعف نسخه خوانی

اگر از امان الله ابراهیمی و قاسم جوکار  بگذریم ، بقیه ی تعزیه خوانان نه تنها قادر نیستند تعزیه را از حفظ بخوانند بلکه بیشتر آنان از روی نسخه نیز غلط می خوانند و طبیعی است که در چنین شرایطی ، بر نقش خود تسلط ندارند . گاه پیش می آید که باید نسخه ، شمشیر ، میکروفن و... را هم زمان در دست داشته باشند و نمی توانند .

8 : رها شدن سبک

روش خواندن تعزیه به مرور زمان عوض شده و امروزیان مانند گذشته نمی خوانند حال آن که هر شعر روش خاص خود را دارد که بر اثر سهل انگاری در مقاوله ، آموزش داده نمی شود .

9 : تقسیم نسخه

برای تقسیم کردن نسخه باید یک نفر تصمیم گیرنده باشد و هیچ گونه مصلحت اندیشی در کار نباشد حال آن که در حاشیه ی تقسیم نسخ تعزیه ، سفارشاتی وجود دارد و یا نگرانی از قهر کردن ها باعث می شود تا به گونه ای دیگر نسخه ها تقسیم شوند . همچنین برخی از افراد تصور می کنند کسی غیر از خودشان نمی تواند بعضی از  نقش ها را اجرا کند . نیز برخی از تعزیه خوانان ما که نقش های اصلی را اجرا می کنند ، از پذیرش اجرای نقش های جزیی پرهیز می کنند .

10 : انجام حرکات غیر ضروری

برخی از افراد تصور می کنند که هر کاری خودشان انجام می دهند درست است برای نمونه در روز تاسوعا ، شمر هم سوار بر اسب و هم وقتی که پیاده بود ، می رقصید و می آمد حال آن که این حرکت لطمه ی شدیدی به اعتبار مجلس می زند  .

11 : نحوه ی جمع آوری کمک

 جمع آوری کمک های نقدی بدون حساب و کتاب شاید اشکال نداشته باشد ولی وقتی نام روستای بنار مطرح می شود ، باید وسواس به خرج داد تا به اعتبار روستا لطمه وارد نشود . درست است که افراد کمک کننده ، در راه امام حسین (ع) نذورات خود را می پردازند  اما  بهتر این است که قبض تهیه گردد و از هر کسی پول یا جنسی گرفته شود ، رسید داده شود . آنگاه  همه ی مبالغ را در دفتری نوشته و جمع زده و خرج ها و دریافت ها را در پایان هر دهه معلوم  نمایند .

بعضی از خرج های تعزیه نیز براساس اصول خاصی نیست . خرید ها باید مطالعه شود و هرچیزی که مورد نیاز است ، بررسی شده و خریداری گردد . حال آن که برخی از خرید ها به صورت سلیقه های شخصی انجام می شود برای نمونه در چند سال گذشته ، مبلغ 400 هزار تومان دادند و موتور برقی به نام تعزیه خریدند اما ....

من معتقدم در هزینه های غذایی که در ظهر عاشورا تدارک دیده می شود نیز بهتر است تجدید نظر شود و به جای این همه خرج ، و خرج های اضافی دیگر ،  وسایل و امکانات برای تعزیه خریداری گردد مثلا به مرور زمان حتی چرخ خیاطی ، طاقه های پارچه ، اتاق مخصوص وسایل ، حیاطی مخصوص تعزیه که اگر بانی تعزیه هم تغییر کند ، آن حیاط خاص تعزیه باشد و یا  به تدریج ،  چند اسب مناسب برای تعزیه خریداری شده  و به کسی بسپارند تا ماه های محرم از آنان استفاده کرده و شکوه تعزیه را برگردانند .

 

 


 نوشته شده توسط محمد غلامی در جمعه 93/8/16 و ساعت 6:47 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >
درباره خودم

ادبیات و فرهنگ
محمد غلامی
شعر ، خاطره ، مقاله و...

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 248
بازدید دیروز: 509
مجموع بازدیدها: 474942
جستجو در صفحه

لینک دوستان
بنارانه
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
اندیشه نگار
ل ن گ هــــــــک ف ش !
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
دیباچه
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
طراحی سایت و تولید نرم افزار تحت وب
پارمیدای عاشق
افســـــــــــونگــــر
جاده های مه آلود
جوان ایرانی
عصر پادشاهان
وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
بلوچستان
رایحه ی انتظار
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
نغمه ی عاشقی
بهارانه
محمد جهانی
کانون فرهنگی شهدا
پژواک
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
****شهرستان بجنورد****
کلکسیون تمبرخانواده شهید محمدسخنی وجمیله رمضان
+O
سایت طنز و کاریکاتور دکتررحمت سخنی
ما با ولایت زنده ایم
عمو
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
طراوت باران
نیمکت آخر
تنهایی......!!!!!!
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
هستی تنهاااااا.....
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
♥نقطه سر قبر♥
.: شهر عشق :.
تراوشات یک ذهن زیبا
پیامنمای جامع
بوی سیب
سایت روستای چشام
نرگس 1
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
*×*عاشقانه ای برای تو*×*
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
به تلخی عسل
عشق
@@@باران@@@
دریایی از غم
غدیریه
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گروه اینترنتی جرقه ایرانی
.:مطالب جدید18+ :.
غزل باران
wanted
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
رویابین
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کنیز مادر
نوری چایی_بیجار
روان شناسی * 心理学 * psychology
صاعقه
تینا!!!!
مهربانی
خیارج سرای من است
شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة
مشق عشق ناز
سکوت پرسروصدا
دخترونه
ماه مهربان من
خودم وخودش

آشنایی با زبان تات
دلنوشته های یه عاشق!
علم نانو در زندگی
جامع ترین وبلاگ خبری
مهندسی پیوند ارتباط داده ها ICT - DCL
شایگان♥®♥
خواندنی های ایران جهان
احساس ابری
حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم
چیزهای جالب
متن ترانه ماندگارترین آهنگ های ایرانی
☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
جـــــــــــوکـ فــــــــــا
افسانه ی دونگ یی
محمدملکی
دوستانه
جوک و خنده
$عسل، شیرینی قلبها$
fazestan
زادگاهم بنارآبشیرین را دوست میدارم
قلب خــــــــــــاکی نوجوونی
Love
جزیره صداها
معماری
ساعت شنی
سایت گوناگون دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب پزشکی قانونی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب سالمندان دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
طب اورژانس دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
لوگوی دوستان
پیوندهای روزانه
خبر نامه