ادبیات و فرهنگ
از رنگ باستانی چشمانت
( منظومه )
محمد غلامی
این کتاب که منظومه ای عاشقانه - اجتماعی است ، در قالب شعر سپید و در 75 صفحه به وسیله ی انتشارات نوید شیراز به چاپ رسیده است .
مکان توزیع کتاب :
برازجان – کتاب فروشی رجایی - پاساژ آهنگ
صبح روز سوم اردیبهشت 94 این پیامک از طرف دوستم عبدالحسین کشتکار رسید :
نمی دونم رفیقا در چه حالی
جواب ما نمی دی بی خیالی
منم چشم انتظار مقدم تو
گذشت افسوس بر من ، روز ، سالی
فورا در پاسخ سرودم :
سرم چون بافه ی خشک بلالی
به روی دال قامت مثل ذالی
تنم در ازدحام غصه و درد
چو سوزن که شود گم در جوالی
برنامه ی فرهنگ بوشهر
با شعر خوانی محمد غلامی
دوشنبه 31 فروردین 1394 ساعت 30 / 9 صبح
از رادیو فرهنگ
ثلاث – رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کنگان گفت: نشست ادبی بزرگداشت شاعر گرانقدر ایران زمین عطار نیشابوری در کتابخانه عمومی شهر کنگان با حضور شاعران، نویسندگان و هنرمندان برگزار شد.
به گزارش ثلاث؛ فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد.
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کنگان در نشست شب شعر و موسیقی بزرگداشت عطار نیشابوری گفت: نشست ادبی بزرگداشت شاعر گرانقدر ایران زمین عطار نیشابوری در کتابخانه عمومی شهر کنگان با حضور شاعران، نویسندگان و هنرمندان به همت انجمن شعر وادب واداره امور کتابخانه های شهرستان کنگان برگزار شد.
حسن مختارزاده گفت: بزرگداشت حکیمان و متفکران سرزمین علم و ادب نقطه اتصال تفکرات و اندیشه های نسلهای نوین است و پایداری آن در هر برهه و زمانی لازم و ضروری است.
گفتنی است این مراسم با حضور شاعران اقایان سماچی، دشتی مطلق، اسلامی خواه، غلامی، مهاجری و خانم ها اسما اسلامی خواه، هوشیار، طاهره سماچی، درویشی و منوچهری. و از انجمن موسیقی استاد عارفی ، محمدزاده، مدرسی، افشین کراماتی و دیگر علاقمندان پایان یافت و در انتها به تعدادی از هنرمندان هدایایی تقدیم شد.
نسیم از علف و عطر گل نشان می داد
گلی نشسته به اندوه سر تکان می داد
چو کودکی که جدا مانده سایه ی دیوار
نشسته بر سر سنگی و امتحان می داد
ز راه گمشده ای از دیار و یار جدا
در آن سکوت صدا بانگ باغبان می داد
به جای قطره ی باران به جای سایه ی ابر
به او سموم نفس گیر ، آسمان می داد
شبیه من که در اینجا دمیده ام تنها
لبی به خنده ولی قطره قطره جان می داد
_______________________
عسلویه – بهمن 1392