ادبیات و فرهنگ
به گزارش سلام بوشهر؛ آیین استانی بزرگداشت فردوسی در شهر شبانکاره با حضور حداکثری مردم فرهنگ دوست و مسولین استانی و شهرستان و اساتید دانشگاه برگزار شد. عصر شنبه بیست و ششم اردیبشت سالن آموزش و پرورش شبانکاره مملو از جمعیتی بود که به احترام ابرمرد زبان و ادبیات فارسی و پاسداشت حکیم فرزانه ی توس در این آیین حضور داشتند. برنامه شامل تنوع فراوانی بود و با وجود طولانی بودن برنامه که بیش از دو ساعت امتداد داشت،جمعیت تا پایان همراهی کردند و این نشان از تغییرات فرهنگی مهمی از طریق نهادهای اجتماعی میداد. و اینکه فرهنگ اصیل ایرانی ظرفیت بسیار گسترده ای دارد. در این مراسم دکتر سیدمحمود سیدصادقی به عنوان سخنران ویژه حضور داشت. البته قبل از ایشان م.مرداد بحرینی فرد، مسول انجمن فردوسی شبانکاره در مورد فعالیتهای انجمن و مشکلات و دغدغه ی هنرمندان سخنانی مطرح کردند و دکتر دهدشتی معاون فرماندار دشتستان نیز در مورد نقش هنر و شعر در جامعه و پیشرفت فرهنگ سخنانی ایراد کردند. در ادامه ی برنامه ترانه ی ((ایران من)) اثری از م.مرداد بحرینی فرد با صدای حامد ذاکری برای اولین بار اجرا شد. نقالی هنرمتد خردسال آیناز فکروند و اجرای موسیقی محلی و سنتی بخش زیبای این برنامه بود. در این برنامه شاعرانی همچون محمد غلامی، محمد جعفر نجدی، معصومه خدادادی و علیرضا حاجب اشعار زیبایی به جمع اهدا کردند. بخش ویژه ی این مراسم تجلیل از دو فعال فرهنگی و ادبی بود که که از سوی استاندار از استاد عباس عاشوری نژاد به عنوان یکی از چهره های فعال و ماندگار ادبیات استان تجلیل شد و همچنین از طرف مهندس مهرداد ستوده از محمد بحرینی فرد مسول انجمن شعر و ادب فردوسی تجلیل شد. از پیشکسوت عرصه ی نقالی، آقای سیدمرتضی محمدی نیز از سوی انجمن ادبی فردوسی تجلیل شد. همچنین از تصویر فردوسی کاری از عبدالله دویسری هنرمند نقاش شبانکاره ای توسط مسولین رونمایی شد .
تاریخ انتشار خبر: جمعه, 29 فروردین , 1393 | 05:44 | کد خبر : 5749 |
بهارونه لیراوی + تصویر
یاران سبز : بهار که می آید دل دیگر در قفس سینه دل تنگ نیست ، خیالش پر می شود از پرواز و در میان فصل رویش نفسی تازه می کند ، شاعران با این فصل حرفهای بسیار دارند و شعر خوانی جایگاهی خاص در میان اهالی ادب دوست دارد. چند سالی است در روستای بنه احمد شب شعری بنام بهارونه لیراوی برگزار می گردد ، بهارونه ای که هر سال بهارش تازه تر می شود و نغمه هایش دلنشین تر ، امسال بهارونه لیراوی هفتمین بهار خود را پشت سر گذاشت . این برنامه که با مدیریت امراله خدری یکی از شاعران لیراوی و زاده بنه احمد شکل گرفته است امسال با حضور بزرگان عرصه شعر محلی استان پربارتر بود تا جایی که به قول ظریفی «ملک الشعرای استان» هم پا به این مراسم گذاشت .
در هفتمین بهارونه لیراوی که با خوش آمدگویی ناصر بویراتی آغاز شد ابتدا مهدی بشیری شاعر دیلمی شعرش را به حاضران تقدیم کرد . بشیری با شعر «آرزو» که مضمونی اجتماعی داشت آغازگر شعرخوانی در شب شعر لیراوی بود.
کاش می شد آرزو یک جا نمود آرزو را پاکتر معنا نمود
این شعر که طلبی است برای رسیدن به روزهای زیبا و بدون جنگ ، این چنین ادامه پیدا می کند:
کاش می شد تا لباسی از خدا یک به یک پوشیده بر تن ها نمود
مهدی دهقان دومین شاعری بود که در جایگاه قرار گرفت این شاعر جوان گناوه ای هم با یک غزل و یک مثنوی شب را با شعرهای خود چراغانی کرد .غزل دهقان مضمونی عاشقانه داشت ، غزلی با نام «واگرد»
نیترم بیشِ یو دلتنگ بشینم، واگرد می کجا رَهتیه ای یار شِرِینم ، واگرد
سپس غلامرضا ابراهیمی که تنش را زلزله شنبه لرزانده بود و تک تازش را دزدان به یغما برده بودند با زبان خاص خود برنامه را ادامه داد.
مبارکی از شاعران لر هم در این مراسم یک غزل و یک شعر محلی خواند . مبارکی این شعر را یک شوخی دانست با هم زبانان لر ، این شاعر مشکلات روز جامعه را در شعر خود به طنز گرفته بود .
مختار تنگسیری از باتجربه های شعر از دیلم برنامه را با شعر مذهی «انتظار »پیش برد.
همه ی جمعه یل انتظار دلم هَوَی دیدنت بی قرارِ دلم
این بیقراری که از ندیدن یار است در ادامه حرف از فرار دل از سینه دارد:
شَق ایخهِ وسینه بتنِگه دِرای دَ تاب و توونی ندارِ دلم
عزت خلیفه زاده از باباحسنی ، روستای همجوار بنه احمد با یک غزل و یک شعر محلی همه را میهمان کرد. جهانگیر اژدری شب را به سوی طنز پیش برد و محمودی از برازجان فضای مجلس را تغییر داد و صدای خنده را جایگزین حس شاعرانه مجلس نشینان کرد.
بعد از این برنامه برای دقایقی به سوی خاطرات شادروان اله کرم افتخاری رفت که این قسمت هم توسط سید نواب موسوی یکی از هنرمندان برجسته استان در عکاسی تدارک دیده شده بود. موسوی در سالی که گذشت کاندیدای سیمرغ طلایی در قسمت عکس بود که علی رغم شایستگی به آن نرسید.
با ورود خانمها عسکری و معصومه خدادادی برای ادامه برنامه ، بار دیگر مجلس به سوی شعر متمایل شد که در این بین شعر زیبای خدادادی که تلنگری بود بر رفتار گروه 5+1 در جریان هسته ای و زلزله دشتستان نشان از توان این شاعره استان داد .این شعر تشویق حضار را در پی داشت.
مِنمِنی تحریم امریکا یه حَل دَفه رِیمو زلزله هم خَرده پَل
علیرضا خلیفه زاده یکی از نویسندگان برجسته استان و نویسنده کتاب هفت شهر لیراوی و بندر دیلم که دست توانایی هم بر شعر دارد ابتدا نگاهی گذرا بر تاریخ انداخت و سپس با یک غزل و دو دوبیتی محلی جایگاه را ترک کرد.
اصغر شمسی پور یکی از افرادی است که یک پای شب شعر بهارونه بنه احمد و لیراوی بوده است .شمسی پور در این شب هم با شعر اجتماعی «گرونی» که نگاهی انداخته بود به وعدهای دولت برای کنترل گرانی همه را میهمان کرد.
قشنگ اومه که سیمون کارسونی چه خَش معنا که سی مردم گرونی
و در آخر به سراغ قیمت مرغی رفت که حالا حالاها باید با خیالش طی شود:
چِنو منها و جمع کِرد تقسم که قیمت مرغ وابی کهکشونی
محمد غلامی یکی از باتجربه های دشتستان هم از میهمانان این برنامه بود غلامی که از محل کار خود از کنگان به این مراسم آمده بود یکی از شعرهای معروف خود را خواند.
لَولته تاگل دلخواه نادن ری پهنه جگر مو آه نادن
چشلته تا که میخواسن بسازن دو تا دریا میون ماه نادن
سید طالب هاشمی که با شعرهای محلی خود نامی نیک در میان شاعران برجسته استان دارد هم از میهمانان خاص این شب شعر بود که سروده خود را به حاضران تقدیم کرد ، شعری خطاب به فرج اله کمالی که این شعر هم مضمونی اجتماعی داشت.
ای کمالی ای کمالت بی مثال ای دلت مثل دل طالب بلال
با ورود امراله خدری میزبان برنامه پشت تریبون ، برنامه به لحظات پایانی خود نزدیک شد .خدری شعری را خواند که مورد تشویق مداوم حاضران قرار گرفت «گفتی بِیار ، آوُردمه » که در قسمتی از آن اشاره داشت به حضور شاعران محلی سرای استان که به منظور شعر خوانی به شب شعر بهارونه دعوت شده بودند.
خدری شعر خود را با این پیام آغاز کرد ؛پیامی که قصد داشت ثابت کند گفته هایش در این شعر همراه با اسناد تاریخی است.
یه پَیومی سی شما اُمشو وَ یار آوُردمه وصفِ حالی شاخصِ تذکره دار آوُردمه
و در پایان شاعر رو به عاشقان می کند و به آنها شعرهای عاشقانه ناب را تقدیم می کند:
گندمینه ی ایگه بی بیخ تیش خدری بگو شعر فایز ، بیت باکی سی نگار آوردمه
و اما پایان دفتر شب شعر بهارونه لیراوی را ایرج شمسی زاده با تشویق بدون توقف حاضران امضا کرد. ایرج شمسی زاده که ماه هاست با بیماری دست و پنجه نرم می کند همچنان کلمات در کامش به خوبی به بازی گرفته می شوند ، شناخت کافی و شاید بیش از اندازه شمسی زاده از زبان مادری از این نابغه محلی سرایی یکه تازی بی همتا در عرصه شعر محلی به وجود آورده است.« بیو بارون» یکی از شعرهایی بود که ایرج شمسی زاده در این مراسم خواند .
هلاکُم ، تشنه یم ، بی جون ، بیو بارون بشورم مِی کُناری زرغر طیفون ، بیو بارون
شمسی زاده در ادامه اشاره ای داشت به خاطرات خود و گروهی از دوستان و استاد بهزادی در ایام جوانی در سبزه زارهای روستای تل تل که در نزدیکی گناوه قرار دارد .شمسی زاده می گوید : در هوای دوستان سروری از برای قد رعنای دوستم خواندم که ناگهان با صدای کِل خانمهای اطراف همراه شد .شمسی زاده با شعر «عَیدِه بَیو» که به گفته خودش پیش از انقلاب و در شیراز سروده بود حس بهار را بهاریتر از چهچه هر پرنده ای به صدا در آورد.شعر شمسی زاده دارای چنان قدرتی است که مخاطب را در دل خود جای می دهد.
نوروز اِیا اُمرو صَوا آخِر زِمِستونه بیو بِندِشک دور گَندُمَل مَی بُلبُل ایخونِه بیو
و سر انجام ضرب آهنگ شعر «هَمار »می شود و به طبع آن آواز «ایرجو »هم متفاوت :
اَی پَرپَروک یارم بِجو هَمار مِن گوشش بُگو عَیدِ بیَو تَی «ایرجو»سیت عَیدی ایسونِه بِیو
در حاشیه:
این برنامه با نقات قوتش حاضران را گرمی بخشید ولی سرمای شدید در دقایق پایانی تاب توان ریش سفیدها را گرفت.
یکی از شاعران دیلمی که به این مراسم دعوت نشده بود برای رسیدن به این مراسم دامان خیلیها را گرفت ولی مرغ خدری یک پا داشت.
برای انجام این مراسم عبدالحسین خواجه گیری ، عبدالرسول داریوشی و رضا خواجه گیری از خواجه گیری ، اکبر لیراوی از روستای باباحسنی و محسن خواجه گیری از فعالان روستای بنه احمد سنگ تمام گذاشتند .
نیترم هیچیِ تیِ هیچ کسی کِر بُکُنُم
کارل مو مثِ گزّه سرِ تایِ حسنو / ایرج شمسی زاده
شعرهای ایرج شمسی زاده ( ایرجو) در وحله ی اول آیینه ی تمام نمای خودش بود . ایرج همان بود که می گفت و همان بود که می خواند و همان که خوانده می شد . هرچه در دلش بود ، همان بر زبانش بود . ایرج تنها یک چهره داشت و شاید به همین خاطر چهره ی تنهایی بود . او شاعری بود که لطافت را با صرا حت آمیخت و درد مشترک شد . شعرها را خوب می شناخت و فرزند زمانه ی خود بود . نمی دانم چقدر زمان باید بگذرد تا ایرجی دوباره بیاید . چند سال پیش شعری برایش گفته بودم که چندین بار از آن یاد کرد و اینک به یاد او :
به ایرج شمسی زاده
من و تو
دو دانه ز یک پیله
دو کپّه زیک دانه
من و تو
از گلوی پرندگان ِ غریب
یک ترانه
هزارسال نشستیم منتظر در خاک
و پوسیدیم
و پوسیدیم
قطره ای نچشیدیم
و سهم ِ ما
همیشه سایه ی لرزان ِ ابر ِ نازا بود
هزار مرحله دور ِ جهان سفر کردیم
و چرخیدیم
وچرخیدیم
ترانه ای نشنیدیم
صدا اگر . . .
شکستِ ساقه ی عمر و سرودِ بـُرّا بود
_______________
برّا – borra خرمن کوب
حماسه ی لـرده
یاران سبز : در شعر هایش جان دشتستانی دیده می شود . محمد غلامی فرزندی از بنار آب شرین از توابع دشتستان است ، نویسنده کتاب « رها از منت باران» در یکی از آخرین سروده های خود «حماسه ی لَرده» را حماسه وار سروده است. حماسه ی لَرده حکایت زنان و مردان دشتستانی ست […]
یاران سبز : در شعر هایش جان دشتستانی دیده می شود . محمد غلامی فرزندی از بنار آب شرین از توابع دشتستان است ، نویسنده کتاب « رها از منت باران» در یکی از آخرین سروده های خود «حماسه ی لَرده» را حماسه وار سروده است.
حماسه ی لَرده حکایت زنان و مردان دشتستانی ست که در جنگی تمام عیار به رهبری میرزا محمد خان برازجانی مشهور به غضنفر السلطنه نیروهای بریتانیا را در کوه های «گیسکان» مقهور رشادتهای خود کردند و در این جنگ نقش زنان دشتستانی چنان پر رنگ بود که بعد از جنگ داستان آنان دهان به دهان گشت تا به امروز رسید و محمد غلامی این حماسه را دستمایه خود قرار داد و سروده «حماسه ی لَرده» را در روز زن تقدیم به مادران کرد .
گزارش خبری تصویری مهر
شناسه? خبر: 2522757 - سهشنبه 4 فروردین 1394 - 14:12
گناوه - مردم جنوب ایران آمدند تا با اسطوره و ملک الشعرای شعر محلی جنوب زنده یاد ایرج شمسی زاده وادع کنند و چه زیبا وداع کردند.
به گزارش خبرنگار مهر، استاد ایرج شمسی زاده از نوادر شعر محلی در ایران زمین است که در سال 1321 در محله عبدامام شهر گناوه چشم به جهان گشود و در شامگاه 29 اسفندماه 1393 چشم از جهان فرو بست.
زنده یاد شمسی زاده از مفاخر شعری استان بوشهر و از معاصران زنده یاد منوچهر آتشی و دیگر بزرگان شعر استان بوشهر چون علی باباچاهی، بیابانی و ... است.
این شاعر برجسته جنوب کشور در سرودن شعر به زبان محلی گناوه ای تبحر بسیار زیادی داشت و در این گونه شعری صاحب سبک بود به گونه ای که بسیاری از شاعران جنوب کشور وی را احیاگر شعر محلی در جنوب کشور دانسته و به وی لقب ملک الشعرای شعر محلی جنوب ایران زمین داده اند.
هر چند اشعار کلاسیک استاد شمسی زاده در سایه اشعار برجسته و مشهور محلی وی برای عامه مردم کمتر شناخته شده است ولی وی در سرودن اشعار کلاسیک نیز از بزرگان شعر جنوب به زعم بسیاری از شاعران و شعرشناسان به شمار می آید که شعر مشهور خلیج فارس و این بندر عزیز من اینجا گناوه است بیانگر و موید این مطلب است.
زنده یاد شمسی زاده در سال 1356 در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و داشتن تحصیلات مرتبط همراه با ذوق سرشار شعری از وی شاعری بلندآوازه و مسلط به انواع شعر ساخت.
از وی به عنوان نخستین کارشناس زبان و ادبیات فارسی در شهرستان گناوه یاد می شود که سال ها در مدارس مختلف این شهرستان به تعیلم پرداخت تا سرانجام بازنشسته شد.
شاید گزافه نباشد اگر که بگوییم بیشتر شاعران گناوه درنتیجه تلاش های ادبی این مرد شعر جنوب به شاعری روی آورده اند؛ آنچنان که همه شاعران گناوه وی را چون پدری مهربان دوست داشتند و از رهنمودهای کارآمدش در عرصه شعر و داستان بهره ها بردند.
در شعر شمسی زاده عشق به ایران زمین و زادگاهش موج می زند و این عشق به میهن را ما می توانیم در شعر خلیج فارس و عشق به بندرگناوه را در شعر این بندر عزیز ببینیم و به همین علت است که مردم گناوه نیز با شعر ایرج شمسی زاده زندگی می کنند و با این شعر لحظه های عمر خود را نفس می کشند.
در استان بوشهر نیز استاد شمسی زاده که در شعر با نام ایرجو تخلص می کرد، از شهرتی بسیار برخوردار است و همگان با اشعار سیاسی اجتماعی وی که با بیانی طنز و پر مغز سروده است آشنایی کامل دارند.
از جمله ویژگی های برجسته زنده یاد شمسی زاده مردمداری و عشق به همشهریانش بود که عشق بی پایان مردم گناوه به این اسطوره شعر محلی جنوب ایران را باید در همین یک نکته زیبا جستجو کرد.
در سال 1392 در آیین بزرگداشت استاد شمسی زاده از گزینه سروده های وی در آیینی باشکوه در تالار میلاد گناوه رونمایی شد و این کتابچه را می توان به گونه ای تنها کتاب شعری استاد شمسی زاده در طول عمر با برکت وی دانست که به همت یکی از دوستدارانش به چاپ رسید.
وی تسلط بسیار عجیبی به تاریخ ایران داشت و در اشعار حماسی، سیاسی، اجتماعی او به روشنی می توان ردپای این ویژگی برجسته را هم در اشعار کلاسیک و هم در اشعار محلی پیدا کرد.
در نقد شعر نیز صاحب نظر بسیار چیره دستی بود و معمولا شاعران گناوه از وی برای نقد اشعار خودشان در هر ساعت از شبانه روز بهره می گرفتند و عجیب اینجا بود که استاد برای این کار همیشه با درایت و حوصله بسیار به نقادی می پرداختند.
از جمله مشهورترین سروده های محلی این نابغه شعر جنوب می توان به عیده بیو، آهای مردم، زن ذلیل، ویمونویمو، سرخ آویده سوزآویده صحرا چه قشنگه و ... یاد کرد.
«شمسیزاده» خاکسپاری شد
امروز آیین تشییع و خاکسپاری این ابرمرد شعر جنوب ایران با حضور شاعران استان های مختلف کشور، مسئولان استانی و شهرستان گناوه، هنرمندان و اهالی رسانه و ورزش استان بوشهر و مردم قدرشناس شهرستان گناوه در آرمستان شهر گناوه برگزار شد و استاد شمسی زاده به عنوان نخستین هنرمند گناوه در قطعه هنرمندان آرامستان گناوه آرام گرفت.
در این آیین که در میان سوز آه و اشک دوستداران و هنرمندان استان بوشهر در فراق استاد شمسی زاده برگزار شد، چندین هزار نفر حضور داشتند که برخی این آیین تشییع را در گناوه کم سابقه توصیف کردند.
در این مراسم سرود ای ایران پخش شد که با همخوانی جمعیت حاضر برای چند دقیقه حالت خاصی به فضا داد و همخوانی این جمعیت چندین هزار نفری در اجرای این سرود بسیار زیبا بود.
تابوت استاد شمسی زاده مزین به پرچم ایران بود که این نشان از قدرشناسی مردم گناوه در قدردانی شاعری است که عمری حرف دل خود را در شعر طنزآمیز استاد شمسی زاده جلوه گر می دیدند و وی را زبان گویای جامعه خود می دانستند.
پس از آن حمید ولی زاده غزلی از حافظ با نی محزون استاد عباس سلامی زاده و محمد سلمانپور خواند و فرج الله کمالی شاعر محلی سرای پرآوازه دشتستانی و یار دیرین ایرج با خواندن قطعه شعری ادای احترام به وی کرد.
آرش شمسی زاده پسر ارشد زنده یاد ایرج شمسی زاده ضمن تقدیر از حضور باشکوه مسئولان، اهالی فرهنگ و هنر و رسانه و مردم دوستداشتنی گناوه بالای سن رفت و غزل سیاه بهار پدرش را خواند.
پس از آن نماز خوانده شد و تشییع تا قطعه هنرمندان با بدرقه گرم و پرشور مردم در میان حزن و اندوه انجام گرفت.
در این مراسم شخصیت های سیاسی، فرهنگی و هنری از سراسر استان بوشهر و استانهای فارس، هرمزگان، کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان، تهران، و بسیاری نقاط دیگر شرکت کرده بودند.
در این مراسم دکتر هوایی مدیرکل مقررات ملی ساختمان وزرات راه و شهرسازی، مدیرکل حوزه استاندار بوشهر، مشاورین استاندار بوشهر، مدیرکل شیلات استان بوشهر، اعضای شورای شهر بوشهر، فرماندار و مسئولان شهرستان گناوه و بوشهر، مسئولان و اعضای انجمن آدینه ادبی، انجمن هنرهای تجسمی، انجمن خوشنویسی، انجمن موسیقی، انجمن داستان نویسی، انجمن عکاسان گناوه حضور داشتند.
از هنرمندان تئاتر و موسیقی بوشهری می توان به محسن شریفیان، آکا صفوی، ایرج صغیری و برادران حق پرست، از شاعران بوشهری و دشتستانی علی هوشمند، فرج الله کمالی، محمد غلامی، بانو معصومه خدادادی، امان الله ابراهیمی، حسین عسکری، جواد نگهبان، قاسم اپرانی، سید طالب هاشمی، احمد انصاری و نگین تاجی، اشاره کرد.
از اصحاب رسانه مازیار هوشمند مدیر مسئول روزنامه عسلویه و سایت بیستان، دکتر کریم جعفری مدیر مسئول روزنامه بامداد جنوب و خبرنگاران و عکاسان هفته نامه و سایت نسیم جنوب، پیغام و خلیج فارس و فعالان سیاسی و نویسندگان سیروس بنه گزی، خضر خلیلی، امان الله شجاعی، قدرت الله رحیمی، مرتضی سراجی، پرویز هوشیار، محمد دادفر، خورشید فقیه و داریوش غریب زاده از کارگردانان بوشهری را می توان نام برد