ادبیات و فرهنگ
امشب از احوال خود نکته ای عجیب دریافتم و آن این که در جوانی ، پیر می اندیشیده ام و در پیری ، جوان . دفتری از دهه ی شصت که دلم نیامده بود بسوزانم را باز کردم . ده ها غزل از آن روز ها . یکی از غزل ها را در اینجا می آورم .
مرکب عمر ندانم چه شتابی دارد
گشت بیچاره که دایم خور و خوابی دارد
در گذرگاه جهان گر بزنی فریادی
باز تا سوی تو بر گشته جوابی دارد
به گمانت که تویی نقطه ی پرگار وجود ؟
اینچنین نیست که هر کار حسابی دارد
بگسل از دام جهان زان که وفایی نکند
با هر آن کس که برایش تب و تابی دارد
باد شاید که غلامی خودش اول شنود
پند خود ، گر چه ز اندرز کتابی دارد
شیراز – فروردین 63
آقای شمس مهر با صفای همیشگی اش آمد و هدیه هایش را به دستم داد . کلوچه ی فومن ، مُهر کربلا و کتاب « داستان ایران بر بنیاد گفتار های ایرانی » اثر فریدون جنیدی با خط و امضای استاد جنیدی . شادمانی من تصویر کردنی نبود . شب ها با کتاب بودم تا بالاخره نیما با برکه چوپان خداحافظی کرد و اولین روز مرخصی من نیز آغاز شد تا مهندس عبدالحمید علامه زاده از برازجان بگذرد و دقایقی نزدم درنگ کند و سه شنبه 24 آذر94 بود که پس از آن به فوتبال رفتیم . روز بعد پول چاپ کتاب نیز به حسابم واریز شد و شادان ، شب از منزل مادر برگشته ، با نیما نزد سام گز بلندی رفتیم که صدرالله گرگین ، عبدالرضا مکیان و علی صیادی هم بودند . پنج شنبه بیست و ششم با همسرم و نیما به بوشهر رفتیم . ابتدا منزل خواهرم در بندرگاه سرزدیم آنگاه به امام زاده و ناهار منزل غلامرضا قاسمی بودیم و عصر ، من و همسرم و غلامرضا و همسرش در مراسم دهمین سالگرد درگذشت استاد آتشی در « آتشیه » گرد آمدیم که بسیاری را از نزدیک و دور دیدم . فرج الله کمالی که در کنار هم نشسته بودیم . اکبر صابری ، مرتضی زند پور ، اسفندیار فتحی ، محمد مصدق ، حمید موذنی ، فرشید ابراهیمی ، عبدالکریم نیسنی ، حشمتی ، ابوالقاسم ایرانی ، امید غضنفر ، خورشید فقیه ، مهدی جهانبخشان ، دکتر رضا معتمد ، دکتر صادق دهقان از افغانستان که سخنرانی کرد ، ایرج زبر دست که رباعی خواند ، محمد قایدی که غزل سر داد ، شعله ی آتشی که از مردم تشکر کرد ، محسن شریف و .....
تا پایان مراسم نماندم که دیر شروع شد و من قرار داشتم . برگشتیم و خانم معصومه خدادادی با همسر و فرزندانش آمدند . جمعه روز کوه بود . حاجی حمیدی از بوشهر با خواهرم هاجر و علی و محدثه . محمد حمیدی ، نیما ، غزل ، فروغ ، همسرم و حسن حیدری که به کوه زدیم و استاد شاه حسینی را نیزآمده بود . پس از ساعتی پیاده روی ، برگشته ، صبحانه خوردیم . شنبه بیست و هشتم نیز من و همسرم با محمد حمیدی و دخترم سارا که می خواستند به بوشهر بروند ، تا نمایشگاه کتاب رفتیم . مهدی جهانبخشان ، مهدی شیخیانی و حسین قشقایی را نیز دیدیم و در مراسم شب شعری که در حاشیه ی نمایشگاه ترتیب داده بودند نیز شرکت کردیم که سعید بیابانکی ، خلیل شیخیانی ، عبدالحسین فلاحیان ، عبدالله رییسی و.... هم بودند و من با وجودی که آمادگی نداشتم ، شعر نیز خواندم . پس از آن با قشقایی به برازجان آمدیم . ظهر روز یک شنبه ، نیما خبر داد که مکان آموزش سربازی او از سیرجان به جهرم تغییر یافته . فوق العاده شاد شدیم . شب نیز به مناسبت پایان تحصیلات نیما ، کیک و شامی تدارک دیدیم و چون فرصت رفتن نزد رسول باقری و دخترم غزاله و فرزندشان ثنا برای شب های آینده نبود ، شام را منزل رسول باقری خوردیم و به اصطلاح قدیمی ها ، با یک تیر ، دو نشان زدیم که بسیار خوش گذشت . شب یلدا هم بالاخره از راه رسید و به سالن کانون امام رفتیم . من و همسرم و دخترم غزل . فروغ هم با حسن حیدری آمدند . تعدادی کتاب نیز با خودم برده بودم . آنقدر شلوغ بود که جا نشد و تعدادی نیز نتوانستند حتی برای ایستادن در سالن جایی بیابند و برگشتند . شاعران کمالی ، هاشمی ، خدادادی ، بهزادی ، ابراهیمی ، شیخیانی ، فلاحیان ، صادقی ، کاووس کمالی نژاد و خودم شعرمحلی خواندیم. نجف قلی محمودی هم مجری بود . برای روز بعد ، مرخصی من تمام بود ولی تمدید کرده بودم تا نیما به سربازی برود که روز سه شنبه اول دی ماه ، با همسرم او را به بوشهر بردیم و در نهایت با ماشین شیراز به همراه دوستش آقای استوار که او هم با پدرش آمده بود ، ربع ساعت مانده به ساعت 11 ، به سوی جهرم حرکت کردند و ما نیز عازم برازجان شدیم تا امروز را در برازجان باشم و سحرگاه فردا عازم محل کار خود در کنگان شوم .
تقدیم به محمد غلامی :
من جامی خالی و از یاد رفته ام
سال هاست که در کنج میخانه فتاده ام خموش
ساقی بیا و
گرد از رخم بشوی
پر کن مرا از می ناب
تا بار دیگر بگیرم از لب خوب رویان زمان کام
تاریخ انتشار : 01 دی 1394 - 09:41
اختصاصی اتحادخبر؛
اتحادخبر: خانه فرهنگ دشتستان، به جهت پاسداشت دو اتفاق زیبا ( آغاز امامت حضرت مهدی (عج) و آیین ملی شب یلدا) جشن بزرگی تحت عنوان شب یلدای دشتستان برگزار کرد. این برنامه که در کانون امام خمینی (ره) برازجان، با استقبال چشمگیر مردم دشتستان و دیگر مناطق استان برگزار شد. در این مراسم که گامی بلند در جهت احیاء یک آیین ملی. برداشته شد...
اتحادخبر: خانه فرهنگ دشتستان، به جهت پاسداشت دو اتفاق زیبا ( آغاز امامت حضرت مهدی (عج) و آیین ملی شب یلدا) جشن بزرگی تحت عنوان شب یلدای دشتستان برگزار کرد.
به گزارش اتحادخبر؛ این برنامه که در کانون امام خمینی (ره) برازجان، با استقبال چشمگیر مردم دشتستان و دیگر مناطق استان برگزار شد.
در این مراسم که گامی بلند در جهت احیاء یک آیین ملی. برداشته شد، شاعران محلی سرای هم استانی فرج الله کمالی، سید اسماعیل بهزادی، سید طالب هاشمی، محمد غلامی، معصومه خدادادی، مهدی شیخیانی، کاووس کمالی نژاد، امان الله ابراهیمی، صادقی،فلاحی شعرخوانی داشتند.
در این مراسم به مناسبت آغاز امامت حضرت ولیعصر (عج) حجتالاسلام شیخ احمد رزمجو سخنرانی داشتند که ضمن پرداخت به رسالت و هدف از ظهور، به نقش مردم در چگونگی شرایط انتظار اشاره ای داشتند.
سخنران دیگر مراسم، دکتر سیاوش جعفری، رئیس دانشگاه پیام نور برازجان بود که نکاتی را در رابطه با آیین ملی شب یلدا و جایگاه این آیین در فرهنگ و تاریخ ایرانی. بیان کرد.
از دیگر برنامه های جشن شب یلدای دشتستان، از مجوز رسمی سمن خانه فرهنگ دشتستان، توسط مدیر کل اجتماعی استانداری بوشهر حجتالاسلام شیخ حسین رزمجو، دکتر آقایان حسینی مشاور فرماندار در امور جوانان و مسئول ثبت سمن ها، سید محمد رضا شاهروبندی رونمایی شد.
رونمایی از نشریه بوشهر نامه بود که با حمایت سازمان فرهنگی هنری شهرداری بوشهر، در نکوداشت زنده یاد ایرج شمسی زاده تهیه و چاپ شد.
اجرای موسیقی اصیل ایرانی از دیگر برنامه هایی بود که توسط هنرمندان دشتستانی، اجرا شد.
آیناز فکروند، هنرمند نوجوان برازجانی. در این جشن طبق سنت این آیین با تفال به حضرت حافظ. قطعه شعری را تقدیم به حاضرین در جلسه کرد.
حاشیه ها:
ـ تولد هنرمند دشتستانی، محمد رضا فیاض فر در این مراسم همزمان با تولد سمن خانه فرهنگ دشتستان تقارن داشت که به آن اشاره ای شد.
ـ شاعران محلی سرا هم استانی و عوامل برگزاری، در پایان مراسم به ضیافت شام خانه فرهنگ دشتستان دعوت شدند که با حمایت مدیریت تالار آیینه انجام شد.
ـ آثار مکتوب شاعران دشتستانی، محمد غلامی و فریبا جلالیان، در ورودی سالن عرضه شد./ج
با حضور شاعران محلی سرا
زمان : 30 آذر 1394
ساعت 19
مکان : برازجان . خیابان مولوی . کانون امام خمینی .