ادبیات و فرهنگ
می آیی
از زلال ِافق
بی غروب
طرح ِلبت
تغزّل ِ لبخند
می آیی
با گلوی بهار
مردگان
گوش به سقفِ خاک می چسبانند
وماه
پیاده می شود به تماشا
بنار-اردیبهشت 1375
1-
ماری
ضربان ِقلبِ زمین را
ترسیم می کند
*
خاک
در آستانه ی مردن
بنار- تیر 1375
2-
عمر سبویی
ثانیه ها سنگ
ما
بی خبر از واقعه ی تلخ
گوش به آهنگ
بنار- اسفند 1375
پرچمی در راهت می نشانم
با تنجه ای
به دیدارم بیا
شیراز- دی 1371
تنها
درانتظار ِ سحر
وماه
در برکه ی شب
جوانیم را چینه کرد
تقویم ِعمر
چه پرشتاب
بنار- شهریور 1371
خواب دیدم آسمان را
سمباده می کشم
زنگارِ ابر را
از چهره ی خورشید
خواب دیدم
درختی با وسعتِ جهانم و
تمام ِپرندگان
بر شانه ام
خواب دیدم
گنجشکان را با نام می شناسم
وکبوتران را
وپرستوها
زیرِ سقفِ آرزو
لانه می بافند
خواب دیدم . . .
کبوتری
در گوشه ای کز کرده بود
گربه ای
با پر بازی می کرد
بنار- دی73 13