ادبیات و فرهنگ
دلم می لرزدازوحشت
ماننددل گنجشک
که شب هاباصدای تیر
دردریاچه ی زردوگل آلودچراغی
بال می گیرد
دلم می میردازحسرت
ماننددرختی
که لب برآبشارتشنه ی خرداد
می میرد
دلم سرداست
________________
برازجان- اسفند1386