ادبیات و فرهنگ
تو از راهی دیگر می روی
من در مسیری دیگر انتظار می کشم
تمام ماشین هایی که می گذرند
بوی تو را دارند
کجا نشسته ای که اینچنین بی تابم می کنی
آفتاب دیری ست بالا آمده
و تو را می بیند
در پیچ و خم ها ، کوه ها ، دره ها
خوشا درخت و سنگ و آفتاب
خوشا هر که تو از کنارش می گذری