ادبیات و فرهنگ
خوشحالم که « نام تو باران » بهانه ای شد تا شبی به یاد ماندنی در سالن فرهنگ برازجان رقم بخورد و بار دیگر بزرگوارانی از دیار عشق و ادب ، زیر یک سقف دیدار و خاطره ی شیرین دیگری در حافظه ی دشتستان ثبت کنند . اگرچه این کمترین در انتهای صف ایستاده ام اما افتخار نصیب شد تا برگ نازک و کوتاه نامم را به درخت تناور ادبیات دشتستان گره بزنم و قدر دان تمام عزیزانی باشم که قطره قطره از وجودشان شهد مهربانی نوشیده ام . از عزیزانی که از ماه ها پیش تر دغدغه داشتند ، عزیزانی که پیش از دیگران آمدند تا مقدمات را فراهم آورند ، یاران بی نشان تدارکات و پذیرایی ، بزرگوارانی که کارهایشان را گذاشتند و آمدند و یا آنان که اندیشه ی آمدن داشتند ولی در خدمتشان نبودم . اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان دشتستان ، شهرداری برازجان شورای اسلامی شهر برازجان علی پورجم معون فرهنگی شهرداری برازجان جواد لقمان زاده بخشدار بخش مرکزی شهرستان دشتستان شورای اسلامی روستای زادگاهم بنار انجمن اهل قلم با اسفندیار فتحی مجری محترم انجمن نوای دشتستانی با احسان مبارکی سایر انجمن ها از برازجان و سایر شهرستان ها تمامی هنرمندان حاضر در جلسه ، دوست داران هنر و قلم ، دوستان سال های دیر تا امروز ، عکاسان ، خبرنگاران ، اهالی نشریات ، سایت ها ، عزیزانی که از طریق دنیای مجازی خبر رسانی کرده بودند ، مهربانانی که برای ساخت کلیپ زحمت کشیدند . عزیزانم از سراسر استان خاصه دشتی ، گناوه ، بوشهر ، کلمه و دیار مهر ، زیارت و بنار آب شیرین . احمد قائمی عزیز که لطفشان دایم است . استادانم ، شاعران ، هنرمندان و سخنرانان که در آیینه نگریستند و شمه ای از وصف خویش گفتند : معصومه خدادادی ، مجتبی مصدق ، مهدی بیات نسب ، سید اسماعیل بهزادی ، فرج الله کمالی ، محمد رضا باقری ، محمد حسن آبیار ، محمد حسین زندوی ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی برازجان . مهدی شیخیانی ، علی اسپرغم ، حمید بوستانی ، امان الله ابراهیمی ، آرش شمسی زاده ، نجف قلی محمودی ، عبدالخالق عبدالهی ، قاسم شجاعی ، فرزندانم نیما و غزل بزرگوارانی که از کتاب رونمایی و در حق اینجانب استادی کردند تا افتخاری فراموش ناشدنی نصیبم شود . عزیزانی که افتخار دادند تا در کنارشان عکس یادگاری داشته باشم . همسر همیشه همراهم ، تمامی افراد خانواده ام . اما شرمسار عزیزانی هستم که مجال تعظیم در ابتدای ورود و اظهار ارادت در انتهای برنامه در برابر شکوه و بزرگواریشان نیافتم و مهربانانی که به دلیل کمبود جا ، در کف سالن نشسته ، یا تا پایان برنامه ایستادند تا به من درس اخلاق و ادب بیاموزند . خاک پایتان محمد غلامی