ادبیات و فرهنگ
این دوبیتی را در فروردین 91 نوشتم و برای دوستان فرستادم :
طلوع صبح ، عاج گردن تو
گلِ خورشید در پیراهن تو
از آن لب بر لب ساحل نهادم
که دارد بوی چینِ دامن تو
علی اسپرغم از شاهیجان نوشت :
گلِ آویشنم عطر تن تو
بهارم خرم از خندیدن تو
بیا تا گل دهد در دشت سینه
نهال آرزوی دیدن تو
و سید اسماعیل بهزادی از خورموج این رباعی را نوشت :
شعرت به زلال آب پهلو زده است
با جلوه ی آفتاب پهلو زده است
اشعار تو در طراوت و شیرینی
با طعم خوش شراب پهلو زده است