ادبیات و فرهنگ
بارها گفته ام، زنده یاد حاج علی مرادی شاعری بود در وطن خویش غریب، شاعری که فقط یک سروده داشت، سروده ای که شاهکار این شاعر بود، شاعری با یک شعر کاملا بی نقص، همیشه نو و همیشه مطرح، ماندگاری این منظومه، یعنی «کلاخا» مثل مانایی ـ برخی آثار بزرگ ادبی ایران و جهان است، نهایتا با یک تفاوت، نوع سرایش «کلاخا» گویش پیچیده ی محلی دشتی است.
کم کاری اهل فن و خبره ی دیار او که همزبانش بودند، باعث غربت «حاجی» و «کلاخا» شده است!
اگرچه عبدالمجید زنگویی در کتاب شعر دشتی و دشتستان منظومه اش را چاپ کرد و محسن شریف نویسنده، کوشش بسیاری نمود تا روزی را به نام او در تقویم شعر محلی بگنجاند (که مسئولان دولتی) نپذیرفتند اما کار بزرگ رضا معتمد و علی هوشمند به نام هفته نامه ی پیغام و معرفی شاعران بزرگی همچون فرج کمالی و ایرج شمسی زاده تا حدودی موثر بود، اما در سطح وسیع کشوری، باید گفت... هیچ، ترک ها «حیدر بابا» را جهانی کردند، ما کتابی به نام خود منظومه منتشر کردیم، در شهر خورموج، فقط پنجاه تای آن ... و حرفش را نزنیم بهتر است!
کلاخای چهل ساله را، بی سوادان و کم سوادان دهه ی پنجاه بیشتر تحویل گرفتند و سینه به سینه به نسل بعد سپردند، شاید عده ای از حرف های من برتابند، می پرسم برای کمالی و شمسی زاده و غلامی و بسیاری دیگر چه کرده ایم؟ ما تا توانسته ایم، روی شعر کپی شده ی دوران بازگشت، هزینه کرده ایم، نکرده ایم؟ بروید به انبوه بعضی از آن کارها نگاه کنید! البته دستشان درد نکند ولی اصل را از یاد برده ایم و دست پختی تکراری داشته ایم، بعد از این که کتاب کلاخا با کمک دوستانی همچون شریف و هوشمند و با شرحی که من نوشته بودم از چاپ در آمد، دیدم صداهایی در وبلاگ های بعضی ها درآمد که فلانی را چه و زبان دشتی؟! از آن جایی که خانزاده های مدرن شده را می شناختم، فقط به این حرف ها خندیدم، پیرمرد را گیج کرده بودند (مرحوم مرادی) و روزی توی خانه اش به من گفت: فلانی همه ی منظور من خان ها نبوده است! کتاب کلاخا را باز کردم و گفتم: حتی این نمونه: تو دولت، تو بُتِ خان ات تپوندن/ نماز و روزه تَم ری مات بوروندن؟! لبخندی با معنی زد و گفت: قبلا بعضی ها فقط می خواندند ولی حالا که تو نوشته ای ... و باز لبخند زد و من گفتم: حاجی، حالا دردشان گرفته است!
زنده یاد مرادی، به پشتوانه ی غنی آگاهیش، از ادبیات پیشین و به مدد اشراف خودش
بر زبان و گویش محلی سرزمینش، سوای ساختار و قالب، خالق اثری مانا و تکنیکی همیشه بدیع در این منظومه شده است، اگر به درستی ترجمه شود و آوانگاری، شک نخواهید کرد که جهان با اثری واقعا پست مدرن آگاهی خواهد یافت، شما آگاه تر از من هستید که هر چه روی «کلاخا» کار شود باز هم، جای پرداخت هست، روحش شاد و یادش گرامی!
برگرفته از اتحاد جنوب