ادبیات و فرهنگ
شعر محلی استان بوشهر پیش از آن که بیان اندیشه ی سراینده اش باشد ، انعکاس فرهنگ بومی است . این نوع شعر با عمری به بلندای نیم قرن ، جذابیتی دارد که می تواند بیشترین مخاطبان را در جلسات شب های شعر استان بوشهر دور هم جمع کند و لبخند و هیجان بیافریند .این شعر نه تنها در بین عوام که در میان خواص نیز پرطرفدار و از این حیث یکه تاز است .
باوجودی که وجه گویشی شعر محلی ، یکی از عوامل جذب مخاطب است اما همان وجه سبب شده تا این نوع شعر بیشتر به عنوان شعر شنیداری مطرح باشد چرا که انتقال دقیق و صحیح واژه ها به خواننده ای که شعر را قبلا نشنیده باشد ، مشکل و درک مفاهیم آن برای کسانی که با فرهنگ گویشی استان آشنا نباشند ، دشوار است . برای رفع این مشکل و معرفی بیشتر این گونه شعر ، در سال های اخیر کوشش هایی شده و آثار ارزشمندی در نشریات پدید آمده و کتاب هایی سودمند به چاپ رسیده
اما هنوز اثری به اندازه ی صدا نتوانسته هیجان و خوانش کاملا صحیح چنین شعری را انتقال بدهد
با نگاهی به فهرست سرایندگان مطرح شعر محلی در استان بوشهر ، با نام های درخشانی رو به رو می شویم که قریب به اتفاق آنان دوران میان سالی را نیز پشت سر نهاده اند و این موضوع تا حدودی نگران کننده است . گاه با خود می اندیشم چرا در شعر نو استان بوشهر ، روجا چمنکار ، زری شاه حسینی ، سیامک برازجانی و ... آمدند ولی در شعر محلی ، کمتر شاهد بلند پروازی های جوانان هستیم ؟ آیا این شعر همچنان به سنت ها پایدار می ماند یا روزی پوست می ترکاند ؟ چرا پس از گذشت چندین دهه ، هنوز اثری از جوانان نداریم که به شهرت کلاخا پهلو بزند و و با قوت و قدرت ، بخشی از تاریخ و فرهنگ ما به حساب آید ؟چرا هنوز وقتی از شعر محلی استان بوشهر سخن می گوییم ، به نام های بلند ایرج شمسی زاده و فرج کمالی تکیه می کنیم ؟ چرا بنیانگذاران شعر محلی استان ، هنوز از بهترین سرایندگان این نوع شعر هستند ؟ ودر یک کلام آیا این شعر هنوز پویاست ؟
اگر به برخی از رازهای موفقیت شاعران بزرگ محلی سرا دقت کنیم ، متوجه می شویم که سرودن با گویش محلی چندان مهم نیست . بلکه پیش از هر چیز باید به خود و تاریخ را تکیه کرد و در فرهنگ عامه حل شد . اجتماع را شناخت ، با مردم نفس کشید ومواد خام را از اعماق جامعه بیرون آورد . باید دردها را شناخت وجسارت فریاد داشت . این ها بخشی از اسباب بزرگی است که برخی فراهم کرده اند .
شعر شاعران جوان محلی سرای ما آیا چنین مسیری را طی می کند ؟ آیا پشتوانه ی مطالعه ی عمیق اجتماعی دارد ؟ من بر این باورم تا هنگامی که جوانان از سر تفنن شعر می گویند و یا دل به نظم های واتس آپی خوش می کنند ، باید از خطر گمراهی بترسند .
شعر محلی با نوار کاست میان مردم آمد . کم کم در شب های شعر پا گذاشت . در روزنامه ها مطرح شد و توانست کتاب هایی ارزشمند به خود اختصاص دهد اما احساس می شود که شعر جوان ، پراکنده به پیش می رود و محک جدی نمی خورد . شاید نشست های کارگاهی منظم و یا توجه بیشتر نشریات نظیر همین صفحه به این مهم بتواند استعدادها را معرفی و شکوفا کند و مجال بیشتری به کسانی بدهد که به طور جدی تر و با شناخت عمیق تر از رسالت این گونه شعر قدم بر می دارند . جوانانی که آینده در انتظار است تا بیشتر آنان را بشنود . کسانی مثل آشو صفری ، مهدی شیخیانی ، شهراد میدری ، حمید زارعی ، فاطمه پولادی ، راضیه باقر زاده ، امرالله حاجب ، تارا حیدری و برخی نام های دیگر که نخواهند گذاشت شعر محلی استان بوشهر پیر شود .
کنگان . دی ماه 1393
توضیح : این مقاله در اتحاد جنوب مربوط به روز یک شنبه 14 دی ماه 93 چاپ شده