ادبیات و فرهنگ
گفته بودم، به او، به غلامی، که شتاب نکند برای بازنشسته شدن، آن هم پیش از موعد و زودرس. اما گوشش بدهکار نبود. در آن ایام او در افکار و دنیای دیگری سیر می کرد و آرزوهای بزرگ در دل داشت، می گفت: از آموختن به دیگران خسته شده و می خواهد خودش بیشتر بیاموزد، مثلا ایران را بگردد، شاد باشد. خلاصه آرزومند «فراغتی و کتابی و گوشه ی چمنی» بود. حیفم می آمد که دانش آموزانش یکی از معدود استادان واقعی و فعال خود در زمینه ی ادبیات و شعر را از دست بدهند (ضمن احترام به همه ی اساتید این رشته) ولی خودش با شکسته نفسی می گفت: «کلاس اولم که آب آب شعر می خونُم» گفته بودم که خسته می شوی از بیکاری و البته خیلی چیزهای دیگر، پشیمان خواهی شد. فراموش کرده بود سروده خودش را «نه سر کار خُم تا شُر بدُم پُی هم کُم و ریدو/ گلی واویدُم، سر دسّه ی بُرّی عیالم مو».
دیری نپایید فراغتش، فقط چند سال، شنیده ام اخیرا در کنگان کاری دست و پا کرده و راهی آن دیار شده. هر جا هست خدایا به سلامت دارش.
استاد محمد غلامی به باور من یکی از محدود و معدود شاعرانی است که در سرودن غزل با گویش بومی گوی سبقت از همگنان ربوده است و غزلیات محلی او به ویژه اگر با خوانش خودشان باشد واقعا زیبا و دلنشین است. هیچ گاه ندیده ام عصبانی و تندخو باشد. شاید این عامل همراه با عوامل دیگری که خود در شعر (سفیداوی سرم) در مجموعه شعر بومی «گلبُنگی» که در سال 1390 منتشر گردیده، به آن ها اشاره نمود: هنی خَهک دورنگی دیرُم، چشمه زلالم مو، باعث شده که وقتی در محفلی خودشان غزل ها را قرائت می کنند تاثیر آرامش بخشی آن چندین برابر گردد. نگارنده در یک دو بیتی گفته ام: دل بی عشق شعری خَش نسازد/ کسی با چوب تر آتش نسازد
من دل محمد غلامی را مملو از عشق یافته ام، عشق به زندگی، عشق به سرزمین، عشق به ادبیات، عشق به انسان. ایشان در سال های اخیر در زمینه ادبیات با چاپ چند مجموعه شعر آزاد و یک مجموعه شعر گویشی و نیز کتاب ارجمند (رها ز منت باران) در معرفی شاعران دشتستانی، همچنین مدیریت چند ساله بر صفحه ادبی نشریه اتحاد جنوب و نیز سرودن اشعار محلی برای گروه های سرود دشتستانی که حتی در سطح کشور موفق به اخذ جوایزی گردیده و و و و یکی از فعال ترین و موفق ترین دشتستانی ها بوده که اگر حسن خلق اش را به این مجموعه برافزاییم از جمله آن هایی خواهد بود که (دی شیخ با چراغ گردشهر) به دنبال شان می گشت. سال گشت تولدش را گرامی می دارم و به خود و خانواده اش تهنیت می گویم.