ادبیات و فرهنگ
گرمای پسین استان بوشهروغبارغلیظی که باتندبادآمیخته بودنیز نتوانست مانع رفتن ما شود.رفتیم . دخترم فروغ، همسرم وپسرم نیماکه زودترازمارفته بودتابازی تیم فوتبال شاهین با نفت تهران راببیندوبعدازآن درسالن به ما ملحق شود. به موقع رسیدیم ولی طبق معمول بازهم با تأخیرآغاز شدبااین تفاوت که فرصتی دست دادتابادوستان سلام وعلیکی کنیم وبه رباعیات خیام باصدای احمدشاملوواجرای محمدرضاشجریان گوش بسپاریم. بزرگداشت حکیم عمرخیام به همت هفته نامه ی پیغام، انجمن دوستداران حافظ شعبه ی بوشهر، حوزه ی هنری استان بوشهر وموسسه ی فرهنگی ورزشی شهرداری بوشهر. امیدغضنفرمجری بود. باخیام آغازکرد. بم وآرام.« اسراازل رانه تودانی ونه من...»و...خانم مریم صابری عضوانجمن دوستداران حافظ ازاراک شعرخواندوگفت به زودی کتابش هم بیرون می آید. بعدهم رضامعتمد استاددانشگاه بوشهروشاعرکتاب های ازدرک آبی هافراتروازحسرت لیلی ، شعرخواند. دکترسیدجعفرحمیدی استادبرجسته ی دانشگاه شهیدبهشتی تهران واستاددانشگاه های بوشهر، برای سخنرانی آمده بود. اوخیام رامردی معرفی کردکه سرآمدشاعران ایران است.و گفت افکارخیام دنباله رو افکارفردوسی است . خیام فیلسوفی مادی است که توجه به عالم بالا داشته است. وی دربخش دیگری ، راه تشخیص شعرخیام ازدیگران راچنین بیان کرد: مااگرخواستیم رباعیات خیام رابشناسیم یک راه این است که چهارمصراع دارای یک فکراست. دوم این که خیام ، پایبندصنایع بدیعی وبیانی نیست ومعنی رابرلفظ ترجیح می دهد. سوم معمولاً کلمات کلیدی خیام مشخص است و شعرش دارای شک وتردید ترس ازگذرعمر، وامکان بعضی پدیده هایی که درذهنمان هست ولی هنوزبرایمان ثابت نشده که آیااین مسایل دراین دنیاوآن دنیا وجودداردیانه؟. آقای حمیدی خیام راشاعری معترض دانست وگفت شاعراگرمعترض نباشد، بهتراست شعرنگوید.اعتراض نه به معنی پرخاش. ما، سه شاعرمعترض داریم . حافظ، مولانا و خیام (ازشاعران قدیم). شاعربایدحرفش غیرازحرف دیگران باشدواعتراض وپرخاش درذات شعرش باشد. چون دیگران که بعدهاآمدندواعتراض داشتند، ترسیدندکه سرشان به داربرود، شعرگفتندوبستندبه خیام. خیام دربزرگترین دانشگاه های دنیا مجسمه اش هست. وقتی فضانوردان به کره ی ماه رفتند، یک قطعه ازخاک ماه رابه نام خیام نامگذاری کردنداماماخبرنداریم.مجسمه وشعرخیام دربزرگترین دانشگاه های دنیا هست امادرکدام دانشگاه خودمان دوبیت شعرش هست؟.خیام فیلسوف، ریاضی دان وشاعراست. قرن پنجم وششم قرن رباعی، ریاضیات، نجوم وطب است وماازمردم دنیا بسیارطلبکاریم. پس ازسخنرانی دکترحمیدی، آقای منصورپایمردصاحب کتاب«زندگی به شرط چاقو»ورییس انجمن دوستداران حافظ ازشیرازشعرخواند.پایمردراازدوران ادامه ی تحصیل درشیرازمی شناختم وباشعرهایش آشنا بودم.اومثل شعرهایش، مهربان ودوست داشتنی ست . پس ازوی، اجرای مراسم خیام خوانی بود. خدرعزیززاده پیشکسوت خیام خوانی باگروهی 10نفره آمده بود. خیام خوانی به قول دکترحمیدی برخلاف شروه خوانی که برنامه ای غمناک است، برنامه ای ست شاد. اجرای شعرهای خیام که باکف زدن اعضای گروه وهمراهی حاضران ونی وضرب همراه بود، برای من حالتی دیگرداشت. هنگامی که عزیززاده برخاست وچرخی زدودستی افشاندوحاضران رابه شوروتشویق واداشت، من آرام آرام، اشک هایم راپاک می کردم. من پاره ای ازروح خیام رادروجوداودیدم . ازایشان تقدیرشدوهدایایی هم به وی دادند. هنوزدرحال وهوای خودم بودم که مجری برنامه ، نام مراخواند. برخاستم وابتداروی دکترحمیدی که به استقبالم برخاسته بودرابوسیدم وبعدپشت میکروفن رفتم وبه احترام خیام، چندرباعی خواندم . علی رضاعمرانی هم نفربعدی بودکه شعرخواندوبعدهم، دکترعباس عاشوری نژاد به سخنرانی پرداخت. دکترعبدالکریم مشایخی، رییس بنیادبوشهرشناسی، نفربعدی بودکه درباره کتاب «بوشهرپیشگام مدرسه سازی جنوب » صحبت کرد. وی این کتاب رابه تازگی تألیف کرده است. آقای دکترحمیدی درمرحله ی بعدی ازکتاب دکترمشایخی، رونمایی کردکه موردتشویق حضارقرارگرفت. آخرین بخش برنامه نیز، اجرای گونه ای دیگرازخیام خوانی به وسیله ی فرزندآقای عزیززاده بودکه باگیتارانجام گرفت ومردم نیزباوی همراهی کردند. این جلسه ی پرباربااستقبال بی نظیرمشتاقان خیام روبروبودبه گونه ای که دردوطرف سالن، جمعیت مشتاقی که جا، برای نشستن نداشتند، به صورت فشرده، ایستاده بودند. حدودساعت 10 شب بیرون آمدیم تا به برازجان برگردیم ودرحالی که به صدای استادشجریان گوش سپرده بودیم، ازبیان نظرهایمان پیرامون جلسه هم غفلت نمی کردیم .