ادبیات و فرهنگ
معلم نمونه
اگرچه خیلی به نمونه شدن اعتقادی نداشتم اماامسال مدارکم راجمع کردم وبه مدرسه بردم. ازهرمدرسه یک نفررابه اداره ی آموزش وپرورش معرفی می کردندکه چندلوح تقدیر ازجلسات شعر، به دادم رسید ونامم رابه اداره دادند. آموزش وپرورش هم معلمین برگزیده ی مدارس رابراساس مدارک ارائه شده ، درجه بندی کردوبرپایه ی امتیازی که داشتند، درقرعه کشی شرکت دادتاازکسی حقی ضایع نشودوشانس هرمعلمی، هدیه ی اوراتعیین کند. بحمدالله شانس من هم گرفت ودرگروه درجه ی یک ها قرارگرفتم وتلویزیونی نصیبم شداما اعلام کردندکه برای گرفتن آن باید7200تومان بپردازم. پول را پرداختم ومنتظرماندم . ازقضای روزگار، دوستان درجه ی 2که چشم دیدن موفقیت بزرگ مارانداشتند، به اداره رفته واعتراض کردندکه همه معلمیم ونبایدبینمان مرزبکشید. قرعه کشی به هم ریخت وقرارشداین بارهمه راباهم درقرعه کشی شرکت دهند. بخت بیدارماجنبیدواین بارضبط صوتی نصیبم شد. جای ناراحتی نبود. باضبط هم می شدنوارگوش دادولذت برد. چندروزی باخیال آن خوش بودم تااین که روزی به برازجان رفتم وشادمان به اداره سرزدم که ضبط رابه خانه بیاورم اما فرمودندکه برای دریافت جوایز، موعدی مشخص شده بودوشمادیرتشریف آورده ایدوماضبط رابه دیگری داده ایم. هیچ کاری ازیک آدم بی سروزبانی مثل من ساخته نبودجزاین که دردل بدوبیراه بگویم و پولم رابگیرم وبرگردم. نزدآقای خیاط فردرفتم وپول راطلب کردم. ایشان مسئول این کاربود اماگفت که فعلاً پولی نداردودرحساب کتاب هایش هم پولی نمانده است. شنبه ی آینده سری بزن. سرراه آمدم تاوسیله ای پیداکنم وخودم رابه بنار برسانم اما ازته دل خوشحال ، که ممکن است یکی ازهفته های آینده، صاحب 7200تومان شوم.