• وبلاگ : ادبيات و فرهنگ
  • يادداشت : برگ هاي غروب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جعفري 

    پيغام‌گيرفردوسي



    نمي‌باشم امروز اندر سراي


    که رسم ادب را بيارم به جاي


    به پيغامت اي دوست گويم جواب


    چو فردا برآيد بلند آفتاب


    پيغام‌گيرخيام



    اين چرخ فلک، عمر مرا داد به باد


    ممنون تو‌ام که کرده‌اي از من ياد


    رفتم سر کوچه، منزل کوزه فروش


    آيم چو به خانه، پاسخت خواهم داد

    + جعفري 

    فکر مي کنيد اگه در دوره حافظ و فردوسي و......تلفن بود اونم ازنوع منشي دار ،

    منشي تلفن خونشون چي ميگفت؟


    لطفاپس ازشنيدن صداي بوق پيغام خودرابگذاريد.


    پيغام‌گيرحافظ


    رفته‌ام بيرون من از کاشانه‌ي خود غم مخور


    تامگربينم رخ جانانه‌ي خود غم مخور


    بشنوي پاسخ ز حافظ گر که بگذاري پيام


    زان زمان کو باز گردم خانه‌ي خود غم مخور


    پيغام‌گيرسعدي


    ازآواي دل انگيزتومستم


    نباشم خانه و شرمنده هستم


    به پيغام تو خواهم گفت پاسخ


    فلک گر فرصتي دادي به دستم*

    + جعفري 


    پيغام‌گيرمنوچهري


    ازشرم،به رنگ بادباشدرويم


    در خانه نباشم که سلامي گويم


    بگذاري اگر پيام، پاسخ دهمت


    زان پيش که همچو برف گردد رويم



    پيغام‌گيرمولانا


    بهر سماع از خانه‌ام، رفتم برون، رقصان شوم


    شوري برانگيزم به پا، خندان شوم، شادان شوم


    برگو به من پيغام خود، هم نمره و هم نام خود


    فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم!

    + جعفري 

    پيغام‌گيرباباطاهر



    تليفون کرده اي جانم فدايت


    الهي مو به قربون صدايت


    چو از صحرا بيايم، نازنينم


    فرستم پاسخي از دل برايت


    پيغام‌گيرشاعران شعرنو


    افسوس ميخورم،


    چون زنگ ميزني،


    من خانه نيستم که دهم پاسخ تو را،

    بعدازصداي بوق،


    برگوپيام خود،


    منزود مي‌رسم،


    چشم انتظار باش