• وبلاگ : ادبيات و فرهنگ
  • يادداشت : گُــلي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اينا چيه من اصن نميتونم بخوونم مثلا اين

    کمي قيقه ي ِ قاطي ِ قاره خـُند

    جمزمَنگِه تامي ترِس زاره خـُند


    پاسخ

    سلام دوست مهربانم . سپاس بسيار که به من سر زدي و خوشحالم که نظر گذاشتي . حق با شماست . اين بيت شعر من ، گويش مردم روستاي بنار آب شيرين از دشتستان است که خواندن آن براي دشتستاني ها نيز مشکل است تا چه رسد به شما . معني اين بيت را خدمتتان به زبان فارسي معيار مي نويسم :گربه اي که با خوردن روزنامه ي چربي که نام کافکا و ساراماگو و نيچه و .... رويش نوشته شده بود ، يکباره ماهيت خودش را فراموش کرد و مدرن شد و ( از اينجا معني بيت مي آيد ) : اندکي قوقولي قوقو را با فرياد بهم آميخت و به جاي ميو ميو کردن ، تا مي توانست مانند الاغ عرعر کرد .
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 95 شهريور 27 نوشته شما با عنوان ناچاري برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب اسراء و دبير سرويس آن در انتظارِ آفتاب بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    با سلام و سپاس بسيار .