وبلاگ :
ادبيات و فرهنگ
يادداشت :
دلتنگي
نظرات :
4
خصوصي ،
12
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سيد محمود حسيني.دشتستون
در کمند موي اودادم زکف آزادگي را
وز دو عالم برگزيده مستي و دلدادگي را
سوختم سر تا پا بيا چون شمع در بزم محبت
تا بياموزي زمين پا تا بسر استادگي را
تا شدم آينه عشقت مرا در هم شکستي
حاصلي نبود بغير از اين صفا و سادگي را
در سر شک من تواني خواند راز بيوفايي
اشک داند معني درد ز چشم افتادگي را
پاي در گل مانده همچون سرو در صحراي حيرت
بي سبب بر خويس بستم تهمت آزادگي را
(بهادر يگانه)
پاسخ
درود بر دوست خوب و خوش ذوقم . فقط چند جاي غزل مشکل تايپي داشت . سپاس بسيار