وبلاگ :
ادبيات و فرهنگ
يادداشت :
برگي از زندگي - فاو 66/3/11
نظرات :
1
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محمددهداري
دوستت دارم پريشان، شانه ميخواهي چه کار؟
دام بگذاري اسيرم
،
دانه ميخواهي چه کار؟
تا ابد دور تو ميگردم، بسوزان عشق کن
اي که شاعر سوختي، پروانه ميخواهي چه کار؟
مُردم از بس شهر را گشتم يکي عاقل نبود
راستي تو اين همه ديوانه ميخواهي چه کار؟
مثل من آواره شو از چارديواري درآ
!
در دل من قصر داري، خانه ميخواهي چه کار؟
خُرد کن آيينه را در شعر من خود را ببين
شرح اين زيبايي از بيگانه ميخواهي چه کار؟
شرم را بگذار و يک
آغوش
در من گريه کن
گريه کن پس شانه ي مردانه مي خواهي چه کار؟
پاسخ
دروووووووووووووووووود دوست عزيزم آقاي دهداري