سلام...
بعد مدتها....:) زيبا مثل گذشته...
در رفتن
به راه مي رسم
در ماندن
به باد
در باد مي مانم
مي شکوفم اشک
سايه آواز هايت را
در من بگستران
جهان
تلخ است ...
گزيده ي شعر و زندگي شاعران دشتستان
رها ز منت باران
محمد غلامي
نام تو گل
نام تو زيباترين بهانه ي هستي
نام تو باران ...
چه زود
نگاهت غافلگيرم کرد
و چه دير
عطر عنبرانه گيسوانت را
بر شانه هاي لرزان گريه هايم
باريدي
مي دانم
زمان بسياري نگذشته است
تنها
کمي پريشان تر
و بسياري پيرتر
گشته ايم...
سلام
شعر خوبي است
اما يا اشكال چاپي دارد يا اشكال وزني
« باز باز گشته ام ز راه » بايد درست باشد دو تا باز نه يكي !
موفق باشيد