ادبیات و فرهنگ
این روی دوست نیست. که خورشید پاره ای
این چشم نیست . آفتِ مستِ ستاره ای
شمشادِ قامتی که چنین ناز می رود
قامت نگو که نیست . که عمر دوباره ای
باورنمی کنم که بیاید فرشته ای
روزی دوباره مثل ِ تو. قرنی ، هزاره ای
باغی طلا به قامتِ سبز ِ بلندِ عشق
ترکیبی از بهاری و پاییز واره ای
ای کاش دل نبود که عاشق نمی شدیم
ای کاش عاشقان ِ تو را بود چاره ای
__________
برازجان – تیرماه 1390